وصیت نامه شهید محمدکاظم جعفری نجف آبادی
بسمه تعالی این وصیت نامه هائیکه این عزیزان (شهدا)مینویسند مطالعه کنید ،پنچاه سال عبادت کرده اید (امام خمینی )وصیت نامه محمد کاظم جعفری فرزند محمد علی تاریخ 65/10/3 بسم الله الرحمن الرحیم من تاب آمن و عمل صالحا فاولئک یدخلون و لایظلمون آنکسیکه توبه کند و به خدا ایمان آورد و نیکو شود در این صورت گناهش بخشیده و به هیچ ستم به بهشت ابد داخل خواهد شد (قرآن کریم )به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و درهم کوبنده ستمکاران به نام معبودی که جهان را آفرید و در کنار آن انسان را اشکل داد وبه او از روح خود دمید و از روی لطف و مهربانیش او را اشرف مخلوقات نام نهاد و برخود احسنت گفت و البته باری بس گران به دوش این موجود و مخلوق نهاد و به نام او که با پاکی به حرکات ما مینگرد ستار العیوب است و حتی مقربین درگاهش از کارهای دیگران خبردارنمی شوند وبه نام او که ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین بار الهی با کوله باری پرگناه سر به سجده آورده و از درگاهت طلب مغفرت دارم خوف آن دارم ک این بنده عاصی را همراه گمراهان به دوزخ ببری و در کنار این خوف نیز که گاه در دل امید به بخشش آن بزرگوار دارم که مرا از نا امیدی و یاس نجات میدهید خدایا خود بهتر میدانی که با بندگان گناهکارت چه کنی پروردگارا این بدن ملک تو ست مملوک توست با آن هر چه میخواهی بکن اگر میخواهی مرا بسوزانی بسم الله ،اگر میخواهی مرا مفقود کنی بسم الله، اگر میخواهی مرا مانند مولایم حسین ع لگد مال ستوران کنی بسم الله ،اگر میخواهی مرا مانند عباس سقای تشنگان حسین بی دست و پا کنی چنین کن چرا که راضی به رضای تو هستم ،ولی مبادا که با من قهر کنی در کنار این همه معصیت تو را به زهرا مرضیه قسم که از سر تقصیرات این بنده عاصی بگذری و مرا مورد لطف و بخشش خویش قرار دهی آمین یار رب العالمین و اما پس از عفو و بخشش از درگاه باری تعالی از شما ملت عزیز و هموطنان و دوستاتنم عاجزانه تقاضا دارم که از این بنده حقیر بگذرند که هم اکنون دستم از چاره کوتاست و نمیتوانم حقی که شما برگردنم دارید اداءنمایم واما تو ای مادر عزیزتر از جانم در ادامه این وصیت می خواهم از شما بنویسم که به خدا اشک در چشمانم حلقه بست ای کاش میتوانستم از مغز استخوانم قلمی بسازم و اشکم را جوهر آن سازم تا یک از فداکاری ها یشا را بنویسم مادر مرا ببخش و در نمازهایت برایم دعا کن تا با مولایم حسین (ع)محشور شوم و ای پدر جان نمیدانم از چه چیز شما تشکر کنم که هر خصلتی را برای نوشتن انتخاب می کنم چندین روز شکر گزاری لازم دارد که البته زبان افکن من از بیان آن قاصر و قلم کم ارزش است. دوست دارم از پر کاری و زحمت شما تشکر کنم اما نمیتوانم چرا که وقتی صفحات این دفتر را ورق میزنم به روزهای گرم تابستان میرسم که از صبح تا بعد از ظهر زحمت میشکیدی تا ما را با لقمه نانی حلال بزرگ کنی .آیا هیچ زبانی میتواند از این همه زحمت تشکر کند .پدر و مادر عزیزم اگر در طول زندگی نتوانستم فرزند خوبی باشم از شما معذرت میخواهم ،از شما میخواهم مرا حلال کرده و ببخشید .در آخر برادرم وخواهرانم را به صبوری و تقوی توصیه میکنم و اما ازمال دنیا چیزی ندارم به جز تعدای کتاب و یک موتور و مقداری پو ل که کارکرد خودم هست که تقاضا درام کتابها و جزواتی که دارم و تعدای از آنها نزد دوستانم هست بگیرید و هر کدام که قابل استفاده است وقف کتابخانه فرخی کنید و در موتور و پولم هر طوری که خانواده صلاح میدانن عمل نمایند و باز در آخر از همه دوستان خواهش میکنم که اگر از حقیر بدی دیده اند به بزرگی خویش ببخشایند و مرا حلال نمایند در آخر باز از خداوند طلب عفو وبخشش دارم و دوست دارم که سرم را بالا بیاورم و فرید بر آورم الهی العفو الهی العفو الهی العفو والسلام علی من اتبع الهدی 65/10/3منطقه خرمشهر عبدالعاصی :محمد کاظم جعفری
ثبت دیدگاه