خاطراتی از شهید محمدرضا یوسفی خورشیدی
برادر شهید- عیسی- می گوید: برادرم به امام خمینی خیلی علاقه مند بود. روزی می خواست پوستر عکس امام را در خانه نصب کند او چندین عکس را آورده بود تا داخل اتاق نصب کند از آنجایی که مادرم با نصب کردن پوستر زیاد راضی نبود ایشان آن قدر اصرار کردند و رضایت مادرم را کسب کردند تا در تمام اتاق ها عکس و پوستر امام را نصب کنند. در برخورد با مشکلات بسیار صابر بود و با صبر و حوصله کارها را پیش می برد.
خواهر شهید- خاور- می گوید: جوانی مهربان و دلسوز بود هیچ وقت دچار کبر و غرور نمی شد و همیشه به دیگران در کارها کمک می کرد. همیشه جویای حال اعضای خانواده و خانواده شهدا بود. فرد متعهد به نظام و اسلام بود. هیچ وقت نماز و روزه اش ترک نمی شد، نماز اول وقت می خواند رابطه گرم و صمیمی با دوستان داشت با هم یک تیم فوتبال را تشکیل دادند و مسابقات زیادی برگزار می کردند.
ثبت دیدگاه