شناسه: 339777

نماز اول وقت

سید نماز اول وقت رو بسیار اهمیت میداد تو راه مشهدساعت ۳ صبح رسیدیم به مهمانسرای بین مسیر در یکی از حجره های اون استراحت کردیم هوا به شدت سرد بود ، تا چشمانمون گرم شد دیدم سید نیست نگاه کردم دیدم رفته وسط حیاط تو اون هوای سرد وضو می گیره اومد مارو هم بیدارکرد گفت نماز از زیارت مهمتره، زیارت مستحبه اما نماز واجب.
گفت امام صادق علیه السلام می فرمایدشیعیان مارا با اوقات نماز امتحان کنید.
مسئول اون کاروانسرا خواب بود تا خواستیم حرکت کنیم سید اجازه نداد گفت بریم ازش حلالیت بخواهیم هم استراحت کردیم هم نماز خوندیم اگه راضی نباشه همه چی بر باد رفته حتی زیارتمون 
اون بنده خدارو بیدار کردیم و جریان رو توضیح دادیم اول سربه سرمون گذاشت بعد گفت من به جوان های عزیز و با تقوایی مثل شما افتخار می کنم خیلی خوشحال شدم که شماها اینقدر به مسائل شرعی تون مقید هستید خوشا حلالتون.
باز با این وجود سید یه پولی رو به زور به اون بنده خدا داد گفت حداقل پول آبتون رو بردار بعدش حرکت کردیم.
یه شب همه خوابیده بودیم صبح بیدار شدیم نماز رو خوندیم سید مقید بود هرروز مقداری قرآن بخونه قرآنش رو هم خوند و خوابیدیم خیلی خسته بودیم دوباره خوابیدیم تازه گرم خواب بودیم که یه دفعه صدایی رو شنیدیم بیدار شدم دیدم سید دو دستی محکم به سرش میزنه ، گفتم سید چته چیکار میکنی ، گفت بدبخت شدم نماز صبحمون قضا شد شرمنده حضرت زهرا شدیم.
گفتم بابا جان ما که نمازمون رو خوندیدم.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه