وصل به شهید درویشی
یکبار دوره خادم الشهدایی در جنوب قرار بود برای صبحانه ۵۰۰ تا نون تهیه کنند
سید میلاد بلند شده بود نماز صبحش رو خونده بود و از شدت خستگی همون جا خوابش برده بود تا چشماش رو باز کرده دیده بود ساعت نزدیک هشت شده و فرصتی برای تهیه نون نداره خیلی ناراحت میشه
یه عکس بزرگی از شهید حسن درویشی تو اردوگاه زده بودند رفته بود جلوی عکس شهید ایستاده بود و گفته بود حسن آقا آبرومون رو پیش مهمونات نبر .
سید میلاد اینقدر توسلاتش قوی بود که مطمئن بود شهدا کار رو درست می کنند .
یک دفعه یه کاروانی اومده بود مسئولش چند بسته نون آورده بود گفته بود ما داریم میریم این نونها رو نمی خوایم و اضافی هست گفتیم بدیم به شما استفاده کنید و داده بود دست آقا سید و رفته بود.
ثبت دیدگاه