دل نوشته
سلام سید بی سر؛سلام حضرت عشق
سلام یاور زینب ؛ شهید کوی دمشق
سید جان
کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تورا؟
پنهان نگشته ای که هویدا کنم تورا...
نام تو،یاد تو، آن لبخندت و آن قامت رشیدت هرگز از یاد کسی نخواهد رفت
آنهایی که میگویند اگر مادرت زنده بود از داغت دق میکرد شاید نمیدانند بارها از مادرت میخواستی که از خدا برایت شهادت بخواهد و مادرت همواره آمینی به بلندای قامتت سر داده بود چونکه خوب میدانست چه بچه شیری را در آغوشش پروریده است و بر کسی پوشیده نیست وقتی پدرت را برای اعلام رضایت برده بودی گفته بودی بفرمائید این هم پدر شهید است
میدانی سید جان الان که برایت دل نوشته مینویسم یاد چه می افتم؟ آری یاد آن دل نوشته های زائران راهیان نور می افتم که بادقت تک تکشان را مرور میکردی اینک دلنوشته مارا که نه دلتنگی ما را مرور کن و از عمه جانت آن گونه که برای خودت شهادت خواستی آنگونه که در نماز آخرت از خدا خودش را خواستی برای ما هم شهادت بخواه.
ثبت دیدگاه