شناسه: 339827

روزه

دریکی ازماموریتهایی که در منطقه هویزه مشغول پاکسازی بودیم که همزمان با ایام حج ابراهیمی بود باهماهنگی مسئولین قرار شد برای دعای عرفه به یادمان شهدای شلمچه بریم اون روز کار تعطیل شد وخودمان رو برای دعای پر فیض عرفه آماده کردیم هر کس بایه عشقی آماده عرفه شده بود ناهاراون روز کنسرو لوبیا بود داخل ماشین ترتیبش رو دادیم تازه متوجه شدیم آقا محسن روزه گرفته نماز رو خرمشهر خوندیم وبه طرف یادمان حرکت کردیم چون شلوغ بود و جمعیت زیادی اومده بودن اجازه نمیدادن ماشینها زیاد جلو برن باید مسافتی رو پیاده میرفتیم اونجا آقا محسن با پای برهنه اومد که این کار برا خیلیا قابل هضم نبود به یادمان که رسیدیم هرکس جایی نشست که آقا محسن بیرون یادمان جدا از بچه های خودمون کنار تربت شهیدی نشست وعرفه رو زمزمه کرد الحمدلله اون روز همه حال خوبی پیدا کردن بعد از اتمام دعا سوار ماشین شدیم وحرکت به سمت مقرمون که بین راه اذان مغرب شد آقا محسن کنسرو را باز کرد که افطار کند به بچه ها تعارف کرد همین باعث شد که یکی دولقمه بیشتر به خودش نرسه وآقا محسن با خوشرویی و خوش اخلاقی کامل و بدون کوچکترین ابراز ناراحتی گفت نوش جانتان 

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه