روزه
دریکی ازماموریتهایی که در منطقه هویزه مشغول پاکسازی بودیم که همزمان با ایام حج ابراهیمی بود باهماهنگی مسئولین قرار شد برای دعای عرفه به یادمان شهدای شلمچه بریم اون روز کار تعطیل شد وخودمان رو برای دعای پر فیض عرفه آماده کردیم هر کس بایه عشقی آماده عرفه شده بود ناهاراون روز کنسرو لوبیا بود داخل ماشین ترتیبش رو دادیم تازه متوجه شدیم آقا محسن روزه گرفته نماز رو خرمشهر خوندیم وبه طرف یادمان حرکت کردیم چون شلوغ بود و جمعیت زیادی اومده بودن اجازه نمیدادن ماشینها زیاد جلو برن باید مسافتی رو پیاده میرفتیم اونجا آقا محسن با پای برهنه اومد که این کار برا خیلیا قابل هضم نبود به یادمان که رسیدیم هرکس جایی نشست که آقا محسن بیرون یادمان جدا از بچه های خودمون کنار تربت شهیدی نشست وعرفه رو زمزمه کرد الحمدلله اون روز همه حال خوبی پیدا کردن بعد از اتمام دعا سوار ماشین شدیم وحرکت به سمت مقرمون که بین راه اذان مغرب شد آقا محسن کنسرو را باز کرد که افطار کند به بچه ها تعارف کرد همین باعث شد که یکی دولقمه بیشتر به خودش نرسه وآقا محسن با خوشرویی و خوش اخلاقی کامل و بدون کوچکترین ابراز ناراحتی گفت نوش جانتان
ثبت دیدگاه