شناسه: 339849

اعزام به سوریه

همیشه کارهایش را با روحیه و نشاط انجام می دادند. وقتی که در پاکسازی میادین مین بودیم از منطقه که بر می گشتیم همه خسته بودیم و استراحت می کردیم اما شهید فانوسی با روحیه گزارشات را تکمیل می کرد.کارهای روزهای آینده را پیگیری می کرد ،حتی بعضی مواقع برای کار اداری از خرمشهر تا اهواز می رفتیم و هیچوقت گله و شکایت نمی کرد و یا کارش را بر عهده دیگری نمی انداخت.حتی برای کارهایی که سخت و طاقت فرسا بود و کسی نمی رفت داوطلب می شدند و آن کار ها را انجام میدادند .اسمش را برای ماموریت سوریه داده بودند ،به من گفت که کار خیلی واجب و مهمی دارم ،گفتم که نرو ،برو مشکلت را بگو تا کس دیگری را بفرستند و شما بعداً برو ،کسانی دیگری هم هستند که داوطلب این ماموریت هستند ،گفتند که چند وقتی است که من برای این ماموریت لحظه شماری می کنم ،حالا نروم و بگویم نمی توانم بروم ؟! هر چه گفتیم قبول نکرد و رفت ،چند وقت بعد از اعزام به ماموریت شهید شدند.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه