شناسه: 339863

خواب مادر

مادر شهید: نیت کردم و چند روزی سفره صلوات برای سلامتی مدافعان حرم پهن کردم. یک شب قبل شهادت خواب دیدم که تابوتی را به خانه آورده‌اند. در تابوت را که باز کردم مهدی را درون تابوت دیدم.

خواهر شهید: روز پنج‌شنبه بود و در خانه سفره صلوات پهن بود که برادرم به خانه آمد. تعجب کردم. گفتم احمد اینجا چه کار می‌کنی؟ اگر خانم جلسه‌ای بفهمد به خانه آمدی ناراحت می‌شوند. گفت با پدر کار دارم. به چشمش که نگاه کردم رد اشک را دیدم. فهمیدم که برای مهدی اتفاقی افتاده است. گفتم مهدی شهید شده؟ گفت نه زخمی شده. گفتم می‌دانم شهید شده است

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه