دل نوشته
دلنوشته ى يك كاربر عزيز
سلام علی اقا
خیلی وقت هست که اهل احساس های پوشالی شده ام، من .... من فرسنگ ها راه از سیاره شهدادور شده ام.
بعضی وقتها دلم برای خودم می سوزه ، غفلت ،غرور، حسادت زیر پوستم لانه کرده و پروانه های احساسم به کلکسیون تبدیل شده است. شب ها هرچی به اسمان نگاه می کنم ستاره ای برایم دست تکان نمی دهد!
می دونی علی اقا، راستش این روزها تکان های دلم سطحی شده و هیچ زلزله و شوکی کارساز نیست تامرا از خواب غفلت بیدار کند.
این قدر بوی مردار گرفتم که کرکس های گناه رهایم نمی کنند ، پاهایم در لجن زار معصیت فرو رفته ، حتی دیگه گریه کردن هم ازیادم رفته است.
علی اقا خوش به حالت خدا هوات رو داشت، تو در حیاط خلوت خدا قدم زدی تا خدا توجه اش جلب شد.
از همه خوشبوتر بودی و خدا تو را چید طوبي لكم
کمکم کن علی اقا تا اجازه ندهم غریبه ها به خلوت با شکوهم هجوم بیاورند و لحظه های سبزم را رنگ کنند.
علی اقا دلم زنگار گرفته حس می کنم بازمان پیش نمی روم از همه چیز و همه کس عقب افتاده ام. منو کوک کن تا بقیه رو از خواب غفلت بیدار کنم. مثل خودت!
علی آقا دلم گرفته و از خودم بدم میاد ، دلم برای خودم تنگ شده تنهام نذار و کمکم کن خودم را پیدا کنم ، من سالهاست که گم شده ام، با این که بارها تو خودم قدم زده ام اما خودم رو پیدا نکردم
علی آقا تو پیدام کن ! قول میدم دیگه ورود ممنوع نرم.
علی اقا دلم رو زیر و رو کن ، مرا جوری بساز که هیچ کس نتوانه خراب کنه.
علی اقا من امده ام اما پشیمان و سر به زیر حتی خجالت می کشم زیر چشمی هم نگاهت کنم چه برسه به این که سرم رو بالاکنم.
علی اقا من منتظرم کمکم کنی تمام دستها برای شمارش این انتظار کم هست
اصلا ..... اصلا می خوای تمام دلواپسی هام رو برات پست کنم تا بهم ایمان بیاری و بدونی راست میگم ؟!
کمکم کن تا پیله های غرور و حسادت و غفلت رو پاره کنم و پرواز کنم .
کمکم کن تا بقول بچه های جنگ (شب عملیات) نور بالا بزنم.
کمکم کن تا عادت نکنم
دلم رو وقف تو میکنم تااین موقوفه را تعمیر و بازسازی کنی.
وعده من و تو ملکوت
ثبت دیدگاه