شناسه: 339950

شبهای محرم

حدودا دو سال پیش یکی از شبهای محرم بود، در تاریکی آمد و به من گفت: کربلایی علی این کفش ها کثیفه، میشه واکسشون بزنم؟
گفتم نه مسجد بو میگیره...
گفت : راست میگی نمیشه.
آمد یه تیکه پارچه ازم گرفت رفت.
پنهانی نگاش کردم دیدم تو تاریکی داخل مسجد(موقع برگزاری هیئت) داره با پارچه کفش ها رو تمیز میکنه

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه