بعد از چهلم
ساختن بمب های دست ساز با ضایعات
بعد از چهلم؛ وقتی در کارگاه را باز کردند یک تابلویی بود در مقابل برنامههایش را نوشته بود و بعد یک تابلو دیگر بود که برنامه شبهاتی در مورد تخریب مطرح کرده بود و تمام کروکیها را کشیده بود و نقشههایی که گویا کرده بود بعد در کنار آن هم یک شعری نوشته بود «که از سنگ ناله خیزد روز وداع یاران»
بعد دیدم تمام ابتکاراتش را به ترتیب نوشته و ترکیباتی که به کار برده و آن بمبهای کنار جادهای و انواع و اقسام بمبها و برشهای مختلفی که از آلیاژهای مختلف و ...
ایشان تحقیقاتی که در تهران داشته را می برده در سوریه و در نبود امکانات چه ابتکاراتی که به خرج میداد، آن موقع که امکانات نبود شهید خلیلی میرفته یک سری ابزار آلات جمع و جور میکرده و میآورده و از اینها ترکیباتی درست میکرده و ابتکاراتی داشته و بمب درست میکرده و بعداً یکی از دوستانش گفت ما بهش میگفتیم خلیلی "آشغال جمع کن"، چون هر جا میرفت یک آهنی یا آلومینیومی میدید بر میداشت و گفت بعداً که رفتیم کارگاهش دیدیم که با این آشغالها چکار میکرده چه بمبهای کنار جادهای میساخته بعد رفیقش میگفت شب ساعت 2 نصف شب به بعد ما را بیدار میکرد و ما را میبرد داخل کانالهایی که داعشیها زده بودند میگفت دو نفر میگذاشت این طرف کانال و دو نفر آن طرف و دو نفر را با خود میبرد و بعد میرفت توی زیرزمین در کانالها و میگفت ساعت 2 به بعد داعشیها خوابشان سنگین است میرفت تک میزده و اسلحه میآورده، دوربین مادون سبز دید در شب میآورده این ابزارآلاتی که ایشان آورده اینجا الآن شده موزه.
باید بررسی کرد که چه اتفاقی می افتد که رسول همچین دل و جرأتی در دل دشمن آنهم در یک مملکت غریب پیدا میکند آیا غیر از توسل به ائمه و توکل به خدا و اخلاص در عمل باعث این اتفاق است.
از طرفی دیگر وصیتنامه خصوصی برای ما نوشته است، خب شما می بینید، یک جوان امروزی که قاعدتا باید دنبال زرق و برق خودش باید باشد میرود انگشت میگذارد روی یک سری خانوادهها و کمک مالی میکرده بعد به ما هم توصیه کرده که من این کارها را انجام میدادم و شما هم ادامه بدهید به قول همکارانش میگویند که میآمد محل کارش ما را هم در امور خیر تحریک میکرد میگفت بیایید، برویم شادیهایمان را تقسیم کنیم.
ثبت دیدگاه