شناسه: 340047

بعد از چهلم

ساختن بمب های دست ساز با ضایعات 
بعد از چهلم؛ وقتی در کارگاه را باز کردند یک تابلویی بود در مقابل برنامه‌هایش را نوشته بود و بعد یک تابلو دیگر بود که برنامه شبهاتی در مورد تخریب مطرح کرده بود و تمام کروکی‌ها را کشیده بود و نقشه‌هایی که گویا کرده بود بعد در کنار آن هم یک شعری نوشته بود «که از سنگ ناله خیزد روز وداع یاران» 
بعد دیدم تمام ابتکاراتش را به ترتیب نوشته و ترکیباتی که به کار برده و آن بمب‌های کنار جاده‌ای و انواع و اقسام بمب‌ها و برش‌های مختلفی که از آلیاژهای مختلف و ... 
ایشان تحقیقاتی که در تهران داشته را می برده در سوریه و در نبود امکانات چه ابتکاراتی که به خرج می‌داد، آن موقع که امکانات نبود شهید خلیلی می‌رفته یک سری ابزار آلات جمع و جور می‌کرده و می‌آورده و از اینها ترکیباتی درست می‌کرده و ابتکاراتی داشته و بمب درست می‌کرده و بعداً یکی از دوستانش گفت ما بهش می‌گفتیم خلیلی "آشغال جمع کن"، چون هر جا می‌رفت یک آهنی یا آلومینیومی می‌دید بر می‌داشت و گفت بعداً که رفتیم کارگاهش دیدیم که با این آشغال‌ها چکار می‌کرده چه بمب‌های کنار جاده‌ای می‌ساخته بعد رفیقش می‌گفت شب ساعت 2 نصف شب به بعد ما را بیدار می‌کرد و ما را می‌برد داخل کانال‌هایی که داعشی‌ها زده بودند می‌گفت دو نفر می‌گذاشت این طرف کانال و دو نفر آن طرف و دو نفر را با خود می‌برد و بعد می‌رفت توی زیرزمین در کانال‌ها و می‌گفت ساعت 2 به بعد داعشی‌ها خوابشان سنگین است می‌رفت تک می‌زده و اسلحه می‌آورده، دوربین مادون سبز دید در شب می‌آورده این ابزار‌آلاتی که ایشان آورده اینجا الآن شده موزه. 
باید بررسی کرد که چه اتفاقی می افتد که رسول همچین دل و جرأتی در دل دشمن آنهم در یک مملکت غریب پیدا میکند آیا غیر از توسل به ائمه و توکل به خدا و اخلاص در عمل باعث این اتفاق است. 
از طرفی دیگر وصیت‌نامه خصوصی برای ما نوشته است، خب شما می بینید، یک جوان امروزی که قاعدتا باید دنبال زرق و برق خودش باید باشد می‌رود انگشت می‌گذارد روی یک سری خانواده‌ها و کمک مالی می‌کرده بعد به ما هم توصیه کرده که من این کارها را انجام می‌دادم و شما هم ادامه بدهید به قول همکارانش می‌گویند که می‌آمد محل کارش ما را هم در امور خیر تحریک می‌کرد می‌گفت بیایید، برویم شادی‌هایمان را تقسیم کنیم.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه