گفت اصله اصله...
تو این عکس بهش گفتم سید پلاکت اصلیه؟
گفت اصله اصله...
اول بدون گل بود بعد اون گل رو هم از کنار پنجره برداشت
تو محلی که بودیم (ساختمان دانشگاه درعا) فضای بیرونی و محوطه حسابی گل و بلبل داشت حتی مزرعه ی باقالی داشتیم...
ولی توی کلاسها که محل استقرار و استراحتمون بود هیچ گل و گلدونی نداشتیم...چند تا قلمه هم از جای دیگه ای کنده بودیم و توی یه بطری آب معدنی لب پنجره گذاشته بودیم... (همون مکانی که شهید جعفرجان محمدی پشت درب اتاقش نوشته رو زده بود)
ثبت دیدگاه