روحیه ایثارگری بچهها تقویت شد
پیش از آنکه مصطفی بیاید، ما فقط ظهرها نماز جماعت داشتیم. کم کم نمازهای مغرب و عشا هم جماعت شد و بعد از مدتی نمازهای صبح هم همین طور. رفتارش طوری بود که بدون اینکه به کسی تکلیف کند، بچّه ها میفهمیدند باید چکار کنند. با آمدن مصطفی دیگر دلتنگی ها، بچّه ها را اذیت نمیکرد. مثل چند برادر، در کنار هم انجام وظیفه میکردیم. روحیه ایثارگری بچهها تقویت شد. دیگر برای مرخصی رفتن هم به هم تعارف میکردیم. هر وقت پاسگاههای اطراف با اشرار و قاچاقچیها درگیر میشدند و پشت بی سیم خبرش را میشنیدیم، بلافاصله مصطفی برای کمک اعلان آمادگی میکرد. همین که چشم میچرخاند، همه را آماده میدید. شهید مصطفی فدائی برگرفته از خاطره همایون واحدی (همرزم شهید)
ثبت دیدگاه