شناسه: 340215

گفتگو با همسر شهید

سال ۱۳۸۶ بود که با هم ازدواج کردیم. حسن آقا بسیار با محبت بود، به نحوی‌که در هر شرایطی به فکر خانواده خود بود. تمام تلاش خود را می‌کرد تا هر خواسته‌ای که داریم، در کوتاه‌ترین زمان فراهم شود. در زندگی مشترک خود اختلافاتی را که زوج‌های دیگر دارند، نداشتیم. همیشه هنگام عبور از خیابان حسن طوری می‌ایستاد که خود در جهت ماشین‌ها باشد. من اعتراض می‌کردم که با این رفتار مورد تمسخر دیگران قرار می‌گیری و حسن فقط لبخند می‌زد. آخرین مرتبه‌ای که با هم از خیابان عبور می‌کردیم، اجازه ندادم که وضعیت خود را تغییر دهد. حسن آقا با لبخند گفت: «نترس، من با تصادف از دنیا نمی‌روم. من فقط شهید می‌شوم.» درست یک ماه پس از این اتفاق به شهادت رسید.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه