شناسه: 340266

شعر یکی از شاگردان شهید مالامیری برای این شهید بزرگوار

همواره مهر بودی و آبان نداشتی
دریای بی کرانه که پایان نداشتی
ای چهار فصل زندگی ات، عاشقانه سبز
گل بودی و بهار، بیابان نداشتی
ای از جهان رها و گرفتار درد عشق
جز وصل دوست چاره و درمان نداشتی
امروز صبح به من گفت زندگی
کاری به کار عالم امکان نداشتی
با ما بگو حقیقت پنهان خویش را
آری «خودی» همیشه نمایان نداشتی
درلحظه های عاشقی ات، نیمه های شب
آیا تو از بهشت فراخوان نداشتی؟

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه