شناسه: 340374

صدای بابا

محمدهادی 20 روزه بود که گریه عجیبی می‌کرد. آن موقع در تهران تنها بودیم، خانواده‌ام نزدیک‌ام نبودند و مادر هم تهران نبودند. زنگ زدم که آقامهدی! بچه دارد عجیب گریه می‌کند. از وقتی که به دنیا آمده بود آرام بود و اصلاً گریه نمی‌کرد. آقامهدی همیشه می‌گفتند چون من خدمت نظام را می‌کنم، خدا به این بچه آرامش داده است که بتوانی دست تنها به کارهای‌ات برسی. آن روز به ایشان گفتم بچه دارد گریه می‌کند و کاری از دست‌ام برنمی‌آید. به من گفتند گوشی را روی آیفون بگذار تا صدای‌اش کنم و بچه پس از شنیدن صدای پدرش در آغوش‌ام خوابید، بدون اینکه شیری بخورد یا لازم باشد تکان‌اش بدهم.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه