حرف هایی ناگفته از جنس پسرانه به پدر
امیرعلی پسر شهید علی اصغر شیردل که هم اکنون 6 ساله شده در گفتگو با برنامه از آسمان (شبکه دو) از غم فراق پدرش این چنین میگوید:
من با بابام خیلی بازی میکردم،مثلا همش با هم شمشیربازی میکردیم.
بابام بهم میگفت پسرم بیا پیش من بخواب.
برام قصه تعریف میکرد.
بعضی شب ها دستم رو میگرفت تا بتونم بخوابم.
بابام اون روزی که از ماموریت زنگ زده بود به مامانم گفت از امیرعلی بپرس چیزی میخواد از اینجا واسش سوغاتی بیارم،منم گفتم گوشی رو بده به خودم تا بهش بگم چی میخوام.
بعدش گفتم یه لباس نظامی میخوام با یه دونه پاستیل کشی ولی تلفن بابام قطع شد و پاستیل رو نشنید،بعدشم که بابام شهید شد،دوستاش واسم لباس نظامی که خریده بود رو آوردن.
الانم میدونم بابام تو بهشته،من بابام رو خیلی دوستش دارم،اگه دوباره بیاد پیش من سریع میپرم تو بغلش و میگم چند ساله که منتظرت بودم نیومدی پیش من
ثبت دیدگاه