شناسه: 340600

امر به معروف محمد

نقل از مادرشهید:وقتی من خیابان جایی می رفتم خرید کنم می دیدم یک نفر پشت سرم راه می رود می دیدم محمد هست می گفت مامان کیفت را بده من کمکت کنم یک دفعه چادرت عقب نرود. یک بار پشت سرم می اومد پا گذاشت روی چادرم گفت چقدر چادر رو سفت می گیری کسی پا بذاره روی چادرت نیفتد با اینکه زیاد سنی نداشت ولی همه چیز رو درک می کرد خیلی خوب بود خیلی نجابت داشت. شهدا فرشته هستند امانتی بودند دست ما گاهی وقت ها فکر می کنم میگم خدایا چطور این شد فرشته ها رو بردی. اگر می دید کسی مزاحم کسی می شد خیلی بدش می اومد می گفت دلم می خواهد باهاشون برخورد کنم، می گفتم مامان کارشون نداشته باش ما که مثل اینها نیستیم بیا برویم‌ تو که خواهر نداری که انقدر غیرتی هستی می گفت نه مامان من بدم میاد یک نفر نگاه به زن یک نفر دیگه کنه اون زمان هم اوائل انقلاب همه حجاب را رعایت می کردند ولی الان بعضی اهمیت به هیچ چیز نمی دهند.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه