شناسه: 340603

راضی به رضای تو

نقل از مادرشهید:خیلی دوست داشت ازدواج کند گفت مادرجان بیا برات زن بگیرم گفت نه اجازه بده سربازیم تمام شود گفت آخرهای سربازیم ان شالله زن می گیرم گفتم باشه به امید خدا، خدا کمکت کند می نشینم به آسمان نگاه می کنم با خدای خودم حرف می زنم میگم خدایا راضی هستم به رضای تو.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه