مصطفی نخبه بود
پدر شهید شمارهاش را میدهد و میگوید: نام خانوادگی آقا تقی را نمیدانم. فقط میدانم آقا تقی همرزم مصطفی بود و او را به نام آقا تقی آتشنشان در گوشی ذخیره کردهام.
نام خانوادگی آقا تقی همتی است و در آتشنشانی مشغول خدمت است. او درمورد اخلاق و رفتار سیدمصطفی میگوید: پسر آرامی بود و چهرهای بسیار دلنشین داشت، اما آنچه او را از دیگر بچههای همسن و سالش متمایز میکرد این بود که از زمان خودش بسیار جلوتر بود و افکار و ایدههای بزرگی در سر داشت.
او که از همرزمان سید در عملیات برون مرزی است میگوید: مصطفی خیلی کتاب میخواند. یک روز کتاب «جستاری در خاطرات حاج قاسم سلیمانی» نوشته علی اکبری مزدآبادی را میخواند که سردار سلیمانی آمد و سید مصطفی از او خواست که کتاب را امضا کند، اما سردار امتناع کرد و گفت: درست نیست کتابی را که در مورد من نوشته شده امضا کنم و به شما که روح بزرگی دارید اهدا کنم و پیشانی سید را بوسید.
او در مورد تفاوت شهدایی مانند سیدمصطفی با جوانان همسن و سالش میگوید: تربیت خانوادهها خیلی مهم است. مصطفی در خانوادهای بزرگ شده بود که اعتقادات قوی داشتند و از طرفی پدرش با مقوله جنگ و دفاع کاملاً آشنا بود و از آنجایی که دوست همرزمش در جبههها نامش مصطفی بود و او را بسیار دوست داشت نام فرزندش را مصطفی میگذارد و جالب اینکه هر ۲ از ناحیه گلو مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. آقا تقی آتشنشان تأکید میکند: من تا امروز پسری با این وسعت تفکر و توانمندی ندیده بودم، او هم از نظر فنی پسر بسیار ماهری بود و هم از نظر علمی و اعتقادی در مقام بالایی قرار داشت.
ثبت دیدگاه