شناسه: 340613

خداوند بهترین‌ها را برای شهادت انتخاب می‌کند

بهمن فرج‌زاده از همسایگان و پدر ابراهیم فرج‌زاده از همرزمان و دوست نزدیک شهید است.
او می‌گوید: مصطفی در میان دوستان ابراهیم خیلی خاص بود. او بسیار مؤدب و مهربان بود و رفتارش خیلی سنجیده و عاقلانه‌تر از سن و سالش بود و اگر کسی او رامی دید تصور نمی‌کرد که پسری ۲۰‌ـ ۱۹ ساله است.
بهمن فرج‌زاده می‌گوید: سال‌ها قبل یکی از اهالی محل را می‌شناختم که رفتارش خیلی شبیه مصطفی بود. شهید شریفی از شهدای محله زاهدی در مغازه تراشکاری کار می‌کرد و با اینکه خیلی کم‌سن و سال بود خیلی عاقلانه رفتار می‌کرد و بسیار مهربان بود. همه دوست داشتند با او حرف بزنند و از حرف‌هایش لذت می‌بردند و من هر وقت سیدمصطفی را می‌دیدم به یاد شهید شریفی می‌افتادم.
او با اشاره به اینکه ابراهیم همرزم او بود می‌گوید: ابراهیم و سیدمصطفی با هم در عملیات برون مرزی شرکت داشتند و زمانی که پسرم از سوریه زنگ زد و گفت که سید شهید شده همه شوکه شده بودیم.
فرج‌زاده به درسخوان بودن شهید اشاره می‌کند و می‌گوید: یکی از شرط‌های مهم برای شرکت در عملیات برون مرزی رضایت داشتن پدر و مادر است و سیدمصطفی برای رفتن نیاز داشت که از خانواده رضایتنامه بگیرد. گرفتن رضایت از پدر‌ها کار چندان سختی نیست، اما باید مادر‌ها را هم که بیشتر نگران فرزندان‌شان هستند راضی کنند و سید با دادن اطمینان خاطر از بازگشت خود و ادامه تحصیل در دانشگاه رضایت مادر را گرفته بود، اما از آنجا که خداوند بهترین نعمت‌هایش را به بهترین افراد امتش می‌دهد او را برای شهادت برگزیده بود.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه