شناسه: 340941

خاطره ای از قول برادر

سال ٦٢ حاجی فرمانده سپاه لار شده بود و من هم در لشکر ١٩ فجر مشغول خدمت بودم . 

قرار بود در منطقه طلاییه عملیات ( خیبر ) بکنیم .

 در منطقه حضور داشتم که ناگهان حاجی را با لباس سپاه دیدم .

گفتم عبدالله : شما اینجا چکار می کنید ؟ شما که حکم ندارید ....

خیلی با او صحبت کردم که شما مسئولیتی در اینجا نداری ( عضو لشکر نیستی) و نباید در عملیات شرکت کنی. 

گفت : من فرمانده سپاه هستم و خودم برای خودم حکم حضور در اینجا را صادر کرده ام و امشب در عملیات شرکت خواهم کرد . 

هر کاری کردم نتوانستم او را مجاب کنم که در عملیات شرکت نکند در عملیات شرکت کرد و حدود ساعت ٥ صبح هم در همین عملیات مجروح شد . 

 

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه