خدمت سربازی
ناصر الدین سیدین می خواست برود خدمت سربازی که پسرخاله ام برایش پیغام فرستاد : - دفترچه اعزامت را به دستم برسان تا کارهایت را ردیف کنم بیایی تهران . اینجا توی سپاه پیش خودم خدمت کن پسرخاله ام از فرماندهان دوران دفاع مقدس بود . در تهران مسؤولیت داشت و به راحتی می توانست این کار را انجام بدهد . با این وجود ناصر قبول نکرد . می خواست خدمت اش خالصانه و بدون استفاده از پارتی باشد *** بعد از چند ماه به مرخصی آمد . داشتیم منزل را تعمیر می کردیم که از راه رسید . مثل یک کارگر ساده آستین هایش را بالا زد و شروع به کار کرد . اصلا آدمی نبود که خودش را بگیرد و از خستگی حرف بزند *** با پذیرش قطعنامه عملا جنگ تمام شده بود . منافقین از این فرصت سوء استفاده کردند و عملیات فروغ جاویدان را راه انداختند . به حساب خودشان می خواستند سه روزه تهران را بگیرند . ناصر در درگیری با آنان شهید شد.
ثبت دیدگاه