شنیدن خبر شهادت در عروسی
عروسی یکی از خواهرزاده هایم بود. در مراسم بودیم که حس کردم یک لحظه جو مراسم بهم خورد و همه باهم در حال صحبت شدند. از برادرم پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ گفت خبر داده اند علی به شهادت رسیده است. گویا روزی که به شهادت رسید بلافاصله در تلگرام و شبکه های مجازی خبر شهادتش را منتشر کردند. سریع با سوریه تماس گرفتیم، گفتند هشت نفر شهید شدند و ما 20 درصد احتمال می دهیم محمدرضا زنده باشد. چند روز بعد شهید مهدی بیدی آمد و خبر شهادت را به ما داد و 2 ماه بعد خودش به شهادت رسید.
تعریف کردند چند نفری برای تثبیت ارتفاعات العیس رفته بودند که مهماتشان تمام شد و زمانی که بیسیم زدند امکان کمک کردن نبود و این جمع توسط 200 نیروی تکفیری به شهادت رسیدند. نیروهایی برای بازگرداندن پیکر شهدا رفتند ولی شنیدم مجروح شده اند، از موضوع که باخبر شدم، گفتم راضی نیستم برای بازگرداندن پیکرها کسی برود. چند روز بعد هم منطقه را بمباران کردند. تا امروز منتظر بودیم که شاید اثری از پیکرش پیدا شود ولی همانطور که خودش خواست پودر شد. من روضه علی اکبر (ع) را لمس کردم.
وی افزود: یکی از دوستانش که روحانی است می گفت من هفته ای یکبار خواب محمدرضا را می بینم. شهدا زنده هستند و بارها شنیده ام که می گویند ما از شهدا الهام می گیریم. اتفاق افتاده است که مشکلی پیش آمده یا خواسته ای داشتیم که شهید جواب داده است.
ثبت دیدگاه