با اختراعش جواز مدافع حرمیاش را گرفت
پیش من آمد و به او گفتم: برو چیزی بساز که در کشورهای مقصد بدون اینکه نیاز به ایران داشته باشند، بتوانند از آن بهره ببرند. البته یک کمی هم راهنماییش کردم و به بچههایی که مرتبط با این موضوع بودند، آشنایش کردم.
تا اینکه یک روز با من تماس گرفت و گفت: بابا امروز حاج قاسم به محل کار شما میآید. سفارش من را بکن! تعجب کردم و گفتم: تو از کجا میدانی، در حالی که من خبر ندارم. گفت: بماند! وقتی حاج قاسم آمد، به او گفتم: پسرم میخواهد به سوریه برود. این هم نوآوریاش که با آن میشود در آنجا عملیات کرد. حاج قاسم، بعد از شنیدن سخنانم نامهای نوشت و تأکید زیادی کرد که آقامرتضی جذب شود، چون به او نیاز داریم. بعد از این نامه، زمینه جذب و استخدام آقامرتضی فراهم شد و به این ترتیب مدافع حرم شد.
ثبت دیدگاه