نحوه شهادت
شنبه، ساعت 11 می روند استراحت آقا مهدی فرمانده ی محور سوم بوده است. 12 درگیری شروع می شود. آقا مهدی با فریاد یا زینب(س) می جنگید. ساعت 1 هر چه بی سیم میزنند مهدی جواب نمیدهد. درگیری ساعت 2 تمام می شود. هوا خیلی تاریک بوده دوستانش میگردند تا پیکرش دست داعش نیفتد.
ساعت 5 میبینند 20 متری شان افتاده است و اثری از زخم نمیبینند بلندش میکنند خون جاری میشود عصر همان روز به دوستش زنگ زده و گفته چشمش میبیند. بعدا در دفتر خاطراتش خواندم؛ خدایا امشب شب مهمی است، به چشمم نور ده تا شرمنده اهل بیت(ع) نشوم. قبلا هر چه میگفتم برای شفای چشمتان چه نذری کردید؟ میگفت هیچ. شهید که نشدیم لااقل یک چشم مان برای خدا.
ثبت دیدگاه