شناسه: 341165

دو خواسته‎ای که کنار سفره عقد مطرح شد

از همان ابتدا که خطبه عقد خوانده شد وقتی با شهید ذورقی هم‎صحبت شدیم سه مسأله را با من مطرح کردند.ابتدا به خاطر اینکه به در خواست ازدواجشان پاسخ مثبت داده‎ام از من تشکر کردند و بعد دو درخواستی که از بنده داشتند را مطرح کردند.اولین درخواست ایشان دعا برای شهادت بود، ایشان معتقد بودند شهادت بالاترین رتبه و مقامی است که خداوند به بندگان مخلص خود عطا می‎کند.فکرمی‎کنم منظورش از دعا کردن برای شهادت این بود که به آن درجه از اخلاص و تقوا برسند که مزد آن اخلاص شهادت باشد.

درخواست دیگری که پس از عقد مطرح کردند مدارا کردن با مادرش بود. به من گفت: « اگر روزی مادرم ناراحت بود و در ناراحتی و عصبانیت حرفی به شما زد شما تندی و رفتاری که مقابله‎ به‎مثل باشد، نداشته باش اما ناراحتی، کدورت و تلافی رفتار مادرم را با من جبران کن.در واقع می‎خواست مرا متوجه این مسأله کند که چقدر احترام به مادر واجب است و همینطور به من بگوید که چقدر مادر برایش عزیز است.

در آن زمان هر دو خواسته‎اش را پذیرفتم به خصوص در مورد احترام به مادرش، به ایشان قول دادم که خیالت راحت باشد هیچ زمان چنین مسأله‎ای ایجاد نمی‎شود، اصلا در شأن خودم نمی‎بینم که به مادرت جسارتی داشته باشم.از همان لحظه کنار سفره عقد متوجه شدم که ایشان آدم این دنیا نیست یعنی از دلبستگی‎ها و علاقه‎هایشان راحت می‎شد متوجه شد که به این دنیا تعلق ندارد همان جا بود که بند دلم کنده شد.

 

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه