خبر شهادت
17 آذر. اول به برادرم گفتند. من پیگیر اخبار بودم و شک هم کردم تا اینکه برادرم به من خبرداد. وقتی خبر را شنیدم یکباره از جا برخاستم، ولی مقابل بچهها جلوی خودم را گرفتم؛ لحظه خیلی سختی بود. برای اینکه بچهها اذیت نشوند همه مراسمها را در منزل مادر شهید برگزار کردیم. حال بدی داشتم. حمید عزیزترین فرد زندگیام بود، ولی در راه خدا و آنچه عاشقش بود رفت، همین برایم تسکین بود.
ثبت دیدگاه