شناسه: 341579

بسیار شوخ‌طبع بود/ هیچ‌کس از او ناراحتی ندید

برادرم بسیار شوخ‌طبع بود. با بچه‌ها واقعاً بچه بود. کاری کرده بود که بچه‌های برادرشوهر من به بچه‌های من می‌گفتند: "دایی یدالله فقط دایی شما نیست دایی من هم هست". هیچ کس از او ناراحتی ندید. با همه گرم بود و وقتی به خانه‌اش می‌رفتیم تا صبح با بچه‌های من بازی می‌کرد و آرام و قرار نداشت. من در رشت زندگی می‌کنم هر موقع می‌خواستیم بیاییم تهران و به بستگان سر بزنیم بچه‌ها می‌پرسیدند: "دایی یدالله هست که می‌رویم تهران؟ اگر نیست صبر کنیم او بیاید و بعد برویم تا او را هم ببینیم."، این‌قدر بچه‌هایم به او علاقه داشتند. وقتی هم به تهران می‌رفتیم بچه‌ها اصرار می‌کردند اول به خانه دایی یدالله برویم.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه