اولین باری که گریه کرد
شهید رادمهر پیش از رفتن به من گفته بود اگر شهید شوم پیکری نخواهم داشت. این حرف را وقتی به من زد که سردار همدانی به شهادت رسیده بود. خبر شهادت او را که از شبکه خبر شنید دیدم دارد اشک می ریزد.
این در حالی بود که تمام این سالها هیچ وقت اشک او را ندیدم. حتی وقتی یکی از دوستانش در غرب کشور به شهادت رسیده بود به او گفتم: حاج آقا روحالله هم که شهید شد، محمود گفت: حقش بود، لیاقتش را داشت. برای همین وقتی دیدم دارد برای شهید همدانی اشک می ریزد با تعجب پرسیدم محمود گریه می کنی؟ گفت: تو نمی دانی سردار که بود که من برایش اشک می ریزم، باید دعا کنی من هم بروم شهید شوم.بلند گفتم: خدایا محمود ۱۲۰ سالگی به شهادت برسد. همانطور که گریه می کرد خندید و گفت: معصومه من ۱۲۰ سالگی شهید شوم به چه دردی می خورد؟ از تو راضی نیستم اینطور دعا می کنی. گفتم: باشه خدایا محمود ۷۰ سالگی شهید شود. گفت: اصلا نمی خواهد تو برای من دعا کنی.
ثبت دیدگاه