تأکید زیاد به نماز اول وقت و رعایت حجاب
در حالیکه یک پایش درون خانه بود پای دیگر بیرون از خانه گفت زودتر بخواب تا نماز اول وقتت قضا نشود و وصیتنامه را به دستم داد و رفت، از فردا سید روزی دوبار با من تماس میگرفت یادم هست بار اول که تماس گرفت گفت میخواهم سفارشی برایت داشته باشم، اینجا از پیر تا جوان و زن و مرد همه آمدند بجنگند تا چادر از سر تو نیفتد پس حجاب، حجاب، حجاب نماز اول وقت، نماز اول وقت، نماز اول وقت را فراموش نکن،گفتم مگر من حجاب ندارم گفت چرا ولی از این به بعد بیشتر رعایت کن، وقتی صدایش را میشنیدم بیشتر سکوت میکردم تا حرف بزند و هر چند لحظه یکبار فقط میگفتم چه زمانی برمیگردی؟ و او هیچ وقت نگفت چرا چند بار میپرسی فقط میگفت میآییم همه با هم میآییم، میگفت اینجا فاصله بین زمین و آسمان خیلی کم است.
ثبت دیدگاه