شناسه: 341715

من دیگر نمی‌توانم اینجا بمانم

اولین باری که به سوریه رفت 50 روزه بود. اصلا سخت نگذشت. حسین آقا که دفعه اول از سوریه برگشته بود می‌گفت:«خانم من دیگه نمی‌تونم اینجا بمانم.»
 
یک زمانی دیدم دو روز عصبانی است. گفتم:«حسین آقا من کاری کردم که ناراحتی؟» گفت:«نه.» گفتم:«خب یک چیزی بگو.» گفت: «دیگر نمی‌خواهند نیرو به سوریه اعزام کنند.» گفتم: «این ناراحتی دارد؟» گفت:«تو نمی‌فهمی. مگر من چه چیزی‌ام از دیگران کمتر است که سیده زینب من را نمی‌خواهد.»
 

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه