اولین باری که به سوریه رفت
یادم میاد اولین باری که به سوریه رفت و مجروح شد حوالی ساعت 6 صبح با من تماس گرفت و گفت: در بیمارستان بقیته الله تهران بستری شده است. چون برادر بزرگ من یعنی عموی شهید در تهران بود، ابتدا او به عیادت علی رفت و من و همسرم (مادر شهید) حدود ساعت 10 شب به تهران رسیدیم که علی مجدداٌ با من تماس گرفت و گفت: ساعت 12 شب از بیمارستان مرخص میشود. از روحیه بسیار بالایی برخوردار بود و در عین مجروحیت همیشه لبخند بر لب داشت.
ثبت دیدگاه