شناسه: 341951

خاطره از زبان پدر

زندگی علی وار شهید اسماعیل خانزاده

 

اسماعیل من مثل حضرت علی زندگی می کرد,بعداز شهادتش متوجه شدیم که دو نفر را از کمیته امداد تحت تکفل خودش داشت و ماهانه به حساب اون دو نفر مبلغی را واریز می کرد.
همین طور بعد از شهادتش چند نفر از خانواده های بی بضاعت روستامون اومدن بهم گفتن که ایام ماه مبارک رمضان که می شد ,اسماعیل داخل کیسه های پلاستیکی مرغ و گوشت می گذاشت و نیمه های شب و قبل از سحر برامون می آورد و ما رو قسم می داد که تا وقتی که زنده هست به کسی این کارشو نگویند.
به قلم پدر شهید 

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه