شناسه: 341957

دوست داشتم تهاجم و حمله را هم تجربه کنم

به روایت هم رزم شهید

سال 94 در عملیات آزادسازی منطقه مستودعات (انبارها) که در پایان منجر به آزادسازی خان طومان شد، ترکشی به ماهیچه گردن شهید حسن رُجایی‌فر اصابت کرد. 

ابتدا که چهره خندان او را دیدم تعجب کردم که چرا او به همراه یگان تهاجم آمده است... 

وقتی داشتم محل اصابت ترکش را می‌بستم، پرسیدم: «تو اینجا چه‌کار می‌کنی؟» 

چون او مسؤولیت مهندسی و احداث خاکریز را بر عهده داشت  همانطور که می‌خندید و مانع پانسمان کردنم می‌شد و اعتقاد داشت، چیزی نشده، در پاسخ سؤالم گفت: 

دوست داشتم تهاجم و حمله را هم تجربه کنم و حاجی این اجازه را به من داد ... 

خیلی اصرار کرد او را به عقب انتقال ندهیم ولی من گفتم: «حتماً برو  عقب، چون  ترکش به گردنت اصابت کرده و الان ما نمی‌دانیم کجا هست، در صورت جابه‌جایی احتمال خطر وجود دارد.»

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه