شناسه: 341961

خاطره ماشین عروس

همسر این شهید بزرگوار گفت: یادمه یک سال برای مسافرت به شیراز که منزل یکی از آشنایان دورمان بود رفتیم. در بین راه حتماً برای استراحت طبق معمول به امامزاده‌های بین راهی می رفتیم. وقتی که به شیراز رسیدیم، چون از قبل هماهنگ نکرده بودیم متوجه شدیم که میزبان عروسی دارد و از دیدن ما هم خیلی خوشحال شدند. روز عروسی حسن آقا متوجه شد که داماد ماشین ندارد و هرچه گشتند در همسایه و فامیل نتوانستند ماشین عروس تهیه کنند. حسن آقا خود پیش‌دستی کرد و با افتخار تمام گفت که می توانید ماشین مرا اگر قابل می دانید برای ماشین عروس استفاده کنید. خیلی خوشحال بود که توانسته کار کوچکی انجام دهد.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه