خاطرهای زیبا از سردار شهید حاج محمد شالیکار
در حال حرکت به سمت سوریه موقع اذان مغرب و عشا به هم رزمانش گفته بود که به راننده بگویند بایستد. بعد راننده ى اتوبوس گفت الان جایى برای نماز خواندن پیدا نمیشود و نیم ساعت بعد به مقصد میرسیم و شهید شالیکار در جواب به آنها گفت من یک سال مراقبت کردم نماز اول وقتم را از دست ندهم شما باعث شدید که من نماز اول وقتم را از دست دادم. او خیلی ناراحت و نگران بود و سرش را به شیشه ى اتوبوس خم کرد و اشک از چشم هایش جارى شد از اینکه نماز اول وقت را بعد از یک سال از دست داده بود و این خاطره ى شهید شالیکار خیلی جالب و تاثیر گذار بود.
ثبت دیدگاه