رضایت گرفتن از مادر
پسرم سه فرزند دارد؛ دو دختر و یک پسر که اوایل به خاطر بچههای کوچکش نمیخواستم که به سوریه برود اما بعد از اینکه اسم حضرت زینب (س) آمد دیگر مخالفتی با او نداشتم. حسین همواره به من میگفت "فردای روز قیامت همه میگویند کاش ما کربلا بودیم و از حضرت زینب (س) دفاع میکردیم" و در آخرین وداع به من اصرار کرد که مادر راضی باش اگر بمانم ممکن است تصادف کنم و بمیرم، پس به شهادت من رضایت بده گفتم هر چه صلاحت است خدا برایت پیش بیاورد.
ثبت دیدگاه