شناسه: 342372

خاطره ای به نقل از مادر شهید

خاطره ای به نقل از مادر شهید : سهراب هنگامی که کم سن و سال بود هر وقت وارد اتاق می شد سلام می کرد .و هر گاه از منزل خارج می شد خداحافظی می کرد و در دوران کودکی در میان خانواده و اقوام از چنان محبوبیتی برخوردار بودند که لحظه ای او را از خود جدا نمی کردند در روستا با پدرش نزد شخصی به نام علی اکبر ، قرآن را ختم می کردند و در مسابقات قرآن در روستا شرکت می کردند . اوایل جنگ ، پدر سهراب به اسارت درآمد و سهراب برای تامین معاش خانواده به کارگری مشغول شدند و بعد از مدتی به علت علاقه فراوانی که به اسلام و انقلاب داشتند به خدمت در کمیته مشغول شدند و بعد از گذشت مدتی به همراه سه نفر از دوستانش در مورخه 1369/01/19 توسط گروهکهای ضد انقلاب به شهادت رسیدند .
 

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه