شناسه: 343680

خاطره ای از زبان همرزم شهید(سرهنگ خلبان سليمان هاديان)

من در سال 1352 به همراه ايشان وارد خدمت نيروي هوايي شدم. ابتدا من تخصص فني داشتم و شهيد اسدزاده تخصص رادار. بعد از دو، سه سال مجدداً براي تخصص خلباني داوطلب شديم و آزمايشات مربوطه را گذرانديم و بعد در دوره خلباني با هم همدوره و همكلاس شديم. ما در پايگاه هوايي تگزاس هم‌اتاق بوديم و ايشان سرپرست كلاس ما بودند.
من و شهيد بعد از اتمام دوره خلباني جت به ايران بازگشتيم. آن زمان انقلاب به پيروزي رسيده بود. بسياري از دانشجويان عزمشان را براي رفتن به امريكا جزم كرده بودند، اما تمام سعي و تلاش شهيد اسد‌زاده اين بود كه هيچ كدام از متخصصين از كشور خارج نشوند. مسئولان نيروي هوايي هم تصميم گرفتند تا دانشكده خلباني را در ايران راه‌اندازي نمايند. من و تعدادي از بچه‌ها به همراه شهيد اسدزاده به عنوان معلم خلبان در دانشكده خلباني مشغول به كار شديم. كمي بعد جنگ تحميلي عليه ايران آغاز شد.
وقتي جنگ آغاز شد، نياز بر اين بود كه خلبانان به پايگاه‌هاي مختلف نيروي هوايي اعزام شوند و در جنگ شركت كنند. از اين رو من و شهيد ابوالفضل اسدزاده به پايگاه شكاري دزفول اعزام شديم. ما در مأموريت‌هاي رزمي و گشت هوايي بمباران خطوط مقدم جبهه و پروازهاي شناسايي شركت داشتيم. به ‌خصوص شهيد اسدزاده در گردان پرواز خدمت مي‌كرد و در كنار وظيفه اصلي خود هماره با بچه‌هاي عقيدتي ـ سياسي گردان به امور فرهنگي مي‌پرداخت. اسدزاده رابط بين كادر پرواز و خلبانان با بچه‌هاي ستاد عقيدتي ـ سياسي بود.
اسدزاده بسيار انسان شريف، والا و باشخصيتي بود كه به بچه‌هاي كلاس كه از نظر درس و پرواز ضعيف بودند، كمك مي‌كرد و براي آنها كلاس‌هاي تقويتي و كلاس‌هاي فوق برنامه مي‌گذاشت. دوست داشت آنها به سطحي كه اساتيد انتظار دارند برسند. يكي از مهم‌ترين شاخصه‌هاي اسدزاده اعتقاد ايشان به دين و مذهب بود. قبل از انقلاب زماني كه مي‌خواستيم به امريكا برويم. رساله امام خميني(قدس سره) را همراه خود برداشته بود. آن زمان داشتن رساله امام براي نظامي‌ها جرم محسوب مي‌شد و كسي به خود اجازه نمي‌داد تا آن را حمل كند، اما شهيد اسدزاده رساله امام(قدس سره) را در چمدان خودش حمل كرد و به امريكا آورد. اعتقادات مذهبي بسيار قوي او همواره راهگشا بود. از شاخصه‌هاي ديگر شهيد مي‌توان به مردم داري و سعه صدرش با ديگران اشاره نمود. خيلي مايل بود آنچه مي‌داند به ديگران كه نمي‌دانند يا كمتر مي‌دانند منتقل كند و آنها را هم آگاه كند. خوب به ياد دارم شاگردان شيفته مرام و مسلك او شده بودند. به قدري خوب و خوش‌اخلاق بود كه روز قبل شاگرد‌ها به برنامه‌نويس گردان پرواز سفارش مي‌كردند كه «حتماً كلاس ما را فردا با خلبان اسدزاده بگذار.»

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه