روایتی از برادر شهید احمد اسمعیل قربانی
یک روز قبل از شهادت خواب می بیند که امام زمان (ع)به ایشان می گوید شما مجروح میشوی و مابین 2تا نیرو قرارمیگیری اگربرگشتم که سالم میمانی واگر نه در همونجا به شهادت میرسی
بعد از شهادت احمد یکی از همرزمانش تعریف می کرد و می گفت : مابین نیروی اسلام و نیروی بعثی قرار گرفته بود 50 روز جنازه اش در آنجا بر جای مانده بود تا اینکه پیدایش کرده بودند. در طی زماننی که جبهه بود 4یا 5 بار بیشتر مرخصی نیامد و هر بار که میآمد سعی می کرد که زودتر از موعد برگردد جبهه چون در آن موقع نیروهای کمی در جبهه وجود داشت بخاطر همین زود برمی گشت .
روحیات مذهبی و عرفانی شهید
چون در خانواده مذهبی زندگی می کردند در مسجد انقلاب اذان گو بود ودر هیئت های سطح شهر فعالیت داشتن مداح و قاری قرآن بودن و در تمام هیئت ها مداح بودن ایشان جزءبهترین و زرنگتری بچه های سطح شهر بود حتی پدر بزرگم در روستا می خواست خانه ای بسازه سعی می کرد از شهید کمک بگیرد در سال 58 که جهاد سازندگی کلید خورده بود می رفتن انجا و به مناطق محروم کمک می کرد.
ثبت دیدگاه