خواهرزاده شهید-محبوبه رحمانیان
شهید پهلوان ...
یادی هم بکنیم از شهدایی که بقول
امام راحل یک شبه ره صد ساله
عرفای بنام را رفتند.
شهید احمد پهلوان معروف به پهلوانی یکی از اونها بود
کودکی اش پر از انرژی و شر و شور
نوجوانیش در شجاعت و مهربانی مثال زدنی
جوانیش خدمت به مردم، شرکت در تظاهرات مخصوصا هفده شهریور
پخش نفت در دوران اعتصاب
احمد اصولا دنبال رفاه و خوشگذرونی نبود
اونجا که می تونست با ماشین نو و صفر کیلومترش دور دور کنه
یا مسافرکشی می کرد یا در خدمت خانواده و همسایهها بود.
به جای لذت از امکانات و رفاهی که پدرش برایش فراهم می کرد
با پوشیدن لباس و کفش کهنه و نیم دار با هم دورهای ها و دوستانش همدل می شد...
او دوست داشت مرد روزهای سخت زندگی باشه نه آدم بزم
قبل از سربازی روی زمین می خوابید...
غذایش را کم می کرد...
و بالاخره با این که محل خدمتش در تهران بود داوطلبانه به جبهههای نبرد اعزام شد در حالی که دوستانی داشت پناهنده به آمریکا از ترس سربازی
دوستانی داشت که با شرکت در عملیات تروریستی منافقین محکوم به اعدام شدند، اما او راهش را آگاهانه انتخاب کرد و در شب های سنگر و جبهه به اوج تحول روحی رسید.
در پاتک و محاصره شدید دشمن قرار گرفت در حالی که از برگه مرخصی در جیبش استفاده نکرد
و عاقبت بعد از ۳ روز و ۳ شب مقاومت جانانه در تپه های الله اکبر با لب هایی تشنه لبیک گوی اباعبدلله گردید
و با ترکشی که به پهلویش اصابت کرد روضه حضرت زهرا را برای خانوادهاش جانسوزتر کرد
و وقتی تانک از روی پاهایش رد شد لایق آغوش علی اکبر حسین شد...
اما در اولین سالگرد شهادتش با آزادسازی خرمشهر پیروزی خون را دلاورمردانه سرود....
بیاییم یاد شهدا را زنده نگه داریم
باشد که خرمشهر وجودمون از خاکریزهای وهم و قضاوت و خودتدبیری آزاد بشه و
لایق لبخند امام زمانمون بشیم
و قدمی برای ایجاد جامعه مهدوی برداریم....
یا علی
محبوبه رحمانیان ـ خواهرزاده شهید
ثبت دیدگاه