شناسه: 344861

آخرین دیدار با همسر

ایشان خوابی دیده و تعبیر خوابش رسیدن به مقام شهادت بود. همسرم مدیر یک شرکت تأسیساتی بود. وقتی می‌خواست برود، آنقدر مشغله کاری داشت که حتی من فرم اعزام به جبهه‌اش را پر کردم. در فرم پرسیده بودند که هدفتان از اعزام به جبهه چیست؟ من این را از همسرم پرسیدم و گفت: خودت می‌دانی که من به لحاظ مادی و معنوی شرایط خوبی در شهر دارم، اما می‌خواهم برای رضای خدا به جبهه بروم. پس بنویس «فقط رضای خدا». من هم این را در فرم نوشتم.
شرایط مالی خوبی داشتیم. یک خانه ویلایی بزرگ و امکانات رفاهی برایمان فراهم بود، اما رفتن همسرم به جبهه خیلی سخت بود. به هر حال ما سه فرزند خردسال داشتیم. به او گفتم تو بروی من به خاطر وجود این بچه‌ها نمی‌توانم همراهت بیایم و کمکی کنم، اما نگران نباش من از زندگی و فرزندانمان مراقبت می‌کنم

به نقل همسر شهید

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه