شناسه: 345114

خاطرات شهید اسماعیل حسن زاده

بسمه تعالی خاطره شهید بنده به یاد دارم که از ایشان پرسیدم برادرجان شما در زمانیکه در منطقه هستید آیا برای خانواده‌ات نگران نمی‌شوید؟ او می‌گفت: من به خواست خدا ‌عقیده دارم و می‌دانم که خدا از خود من بهتر از ‌خانواده‌ام مراقبت می کند، پس تا زمانی که زنده هستم باید در جبهه ها باشم. آخرین زمانی که به مرخصی آمده بود گفت که دیگر بر نمیگردم و شما راه امام را ادامه دهید و پس از یک هفته از مرخصی مجدداً به جبهه رفته بود ‌در شب عاشورا در صیافت آبادان به درجه‌ی رفیع شهادت نائل گردید و به منتهی آرزوی خودش رسید.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه