شناسه: 345175

خاطره از زبان سعید باقری(همرزم شهید)

قرار بود عملیات بیت المقدس تا ساعاتی دیگر آغاز شود. بعد از نوشتن وصیت‌نامه‌ها سر صحبت باز شد. هر كس در مورد اتفاقات روز اول عملیات پیش بینیهایی میكرد. كسی از میان جمع رو به اسماعیل كرد و گفت: «خوب! حالا نوبت اسماعیله كه بگه فردا كیها شهید میشن و كیها جون سالم در میبرن.»
اسماعیل مكث كوتاهی كرد و گفت: «فردا من و گروهبان جعفری شهید میشیم، آقای باقری زخمی میشه. بقیه هم صحیح و سالم میرن پیش خونواده‌هاشون.»
چند ساعتی از شروع عملیات گذشت. داشتیم پیشروی میكردیم طرف
خرمشهر. گلوله خمپاره، پیش بینی اسماعیل را محقق كرد؛ او و گروهبان جعفری شهید شدند و من مجروح.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه