خاطره ای از زبان مادر شهید
اصغر بسیار دل رحم و مهربان بود. یک بار در کودکیش به قم رفته بودیم. مقداری پول برای خرجی همراه خود برده بودیم. وقتی رفتم سر ساک که پول بردارم دیدم که پول نیست. به بیرون رفتم دیدم اصغر پول را بین فقرا تقسیم می کند.
اصغر بسیار دل رحم و مهربان بود. یک بار در کودکیش به قم رفته بودیم. مقداری پول برای خرجی همراه خود برده بودیم. وقتی رفتم سر ساک که پول بردارم دیدم که پول نیست. به بیرون رفتم دیدم اصغر پول را بین فقرا تقسیم می کند.
ثبت دیدگاه