خاطره ای از زبان خواهر شهید (سرکار خانم فاطمه ابراهیمی)
خاطره ای از زبان خواهر شهید (سرکار خانم فاطمه ابراهیمی)
برادرمان بسیار بامحبت بود. با همه در شأن و مقام خودشان رفتار می کرد. پدر و مادرمان را بسیار دوست می داشت. آنها را همیشه با عنوان زحمت کش یاد می کرد. به گفته ی مادرمان مرا بیشتر اوقات شهید نگه می داشت. در کارهای خانه نیز به مادرمان کمک می کرد.
اکبر علاوه بر خانواده مان با همه اهالی روستا و همسایگان رابطه ی بسیار خوبی داشت. در کارهای کشاورزی به آنها کمک می کرد. همه شهید را بسیار باتقوا و شجاع می دانستند، همه از او به نیکی یاد می کنند.
اکبر در دوره نوجوانی برای کار کردن به تهران رفته بود و با پسر دایی مان با هم کار می کردند و با او رابطه ی دوستانه ای داشت که او هم جوانی صادق و پاک بود.
ثبت دیدگاه