شناسه: 346627

خاطرات از زبان برادر شهید التفات سلمان اوغلی خیاوی

خاطراتی از زبان برادر شهید خانواده ما از بدو تولد شهيد تا امروز در اين محل (کوچه شهيد برم) سکونت داشته است. التفات به همراه پدرم به مدرسه ابتدايي منوچهري رفته و برای تحصیل ثبت نام کرد. وضعيت تحصيلي او خيلي خوب بود و تمام تکاليف مدرسه اش را به تنهايي انجام مي داد. با کودکان محل مهربان و رئوف بود. وقتي شهيد به سن 12 سالگي رسيد تمام کارهاي مربوط به کشاورزي و پرورش احشام را انجام مي داد و نمي گذاشت کارهاي سنگين را پدرمان انجام دهد و مي گفت: «تا من زنده ام نمي گذارم شما کارهاي سنگين را انجام دهيد» وقتي که ششم قديم را در سال 1335 به پايان رساند به دليل عدم وجود مقاطع بالاتر در محل زندگي و علاقه وافر او به تحصيل ششم قديم را سه بار خواند تا آموخته هايش فراموش نشود. وی از سنين خردسالي علاقه خاصي به مسجد و نماز و حضرت امام حسين (علیه السلام) داشت. علاوه بر آن، مطالعه غير درسي نيز داشت. رابطه شهيد با تمام اعضاي خانواده خوب و دلسوزانه بود و در کارهاي خانه نيز به مادرمان کمک مي کرد و بيش از همه به مادرمان احترام مي گذاشت. با تمام همسايگان به قدري خوب و مهربان بود که تمام اهالي محل برادرم را از صميم قلب دوست مي داشتند و بيشتر با کساني دوستي داشت که از نظر رفتار و اخلاق خصوصيات مشترکي با او داشت. شهید به قدری خوش برخورد بود که با تمام اهالی محل دوست و همدم می شد. هیچ وقت کاری نمی کرد که موجب آزار و اذیت اهالی محل شود. با دوستان خود گروهی تشکیل داده بودند که هر وقت کار همسایگان اعم از ساخت و ساز، کشاورزی و ... عقب افتاد به صورت جهادی به کمک آنها بروند. او در تمام سال ها در برنامه های ماه مبارک رمضان و ماه محرم حضور فعال داشت و چون در سال 1330 مسجد حصرت امیرالمونین (علیه السلام) آب نداشت ما مجبور بودیم آب وضو را از حیات ساختمان برق شهر بیاوریم و چون شهید قد و قامت کوچکی داشت و از طرفی شش ساله بودند وقتی برای آب آوردن می رفت هنگام برگشت تمام لباس هایش خیس می شد ولی هیچ وقت خسته نشد و شوق و علاقه ای وصف ناپذیر به امور مسجد می پرداخت. با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 شهید همیشه دوست داشت به خط مقدم اعزام شود. از این رو به عنوان بی سیم چی و الکترونیک در خدمت ارتش بود. او در سال 1361 مفقود شد و من هر چقدر برای پیدا کردن شهید جستجو کردم بی نتیجه بود در نهایت و در سال 1383 اعلام کردند که شهید در عملیات رمضان به شهادت رسیده است. برادرم قبل از شهادت به ما توصيه مي کرد که حامي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بوده و هميشه و همه وقت گوش به فرمان حضرت امام خميني (قدس سره) باشيم. وقتي خبر شهادت شهيد را شنيديم از اينکه چنين برادر و چنين انسان نمونه را از دست داديم سخت متأثر شدیم. من خوشحال هستم که برادرم در راه اسلام و قرآن به مقام والاي شهادت نائل آمد.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه