خاطره ای از زبان همسر شهید
زمانی که همسرم به شهادت رسید من باردار بودم و اکنون فرزندمان دانشجوي رشته حقوق است. پدرش همچون سد سديدي در مقابل مشکلات از من محافظت ميکرد. او مردي بود خوش اخلاق و خوش دل که در آن مدت زمان محدود زندگي مشترک مان، آن قدر به من محبت داشت که هنوز هم وقتی به ياد خاطراتش در آن مدت 5 ماه زندگی مشترکمان می افتم به حيات خود ادامه ميدهم و هر وقت به ياد او که محکم و معتقد ميافتم، بغض گلویم را می فشارد و چشمانم پر از اشک ميشود.
ثبت دیدگاه