شناسه: 348258

خاطراتي از زبان همرزمان شهید فکوری

از گذشته مرسوم بود براي حضور مقامات بالا و فرماندهان نيروي سه گانه ارتش در مراسم ها، چندين دستگاه اتومبيل و موتور سوار، فرماندهي را همراهي مي كردند. به ياد دارم پس از اين كه سرهنگ فكوري رسماً به فرماندهي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران منصوب شد. من به اتفاق ديگر پرسنل از قسمت هاي دژبان، حراست و يگان موتور سوار به منظور تشريفات و حفاظت از جان ايشان و خانواده محترمشان تعيين و انتخاب شديم.
صبح اولين روز فرماندهي ايشان من به اتفاق ديگر پرسنل با يك دستگاه اتومبيل فرماندهي، يك دستگاه جيپ لندرور و دو دستگاه جيپ مخصوص دژبان كه به چراغ گردان چشمك زن مجهز بودند به همراه دو موتور سوار به در منزل ايشان رفتيم. پس از خروج جناب سرهنگ فكوري از منزل، به ايشان اداي احترام كرديم و انتصاب ايشان را به فرماندهي نيروي هوايي ارتش تبريك گفتيم. ايشان نگاهي به ستون محافظان انداخته و بي اختيار تبسمي بر لبانش نقش بست گفت: از اين همه لطف و محبت تشكر مي كنم ولي اين اسراف است، خواهش مي كنم همه اتومبيل ها و موتورها بروند. همان لندرور كفايت مي كند. من تأكيد كردم اسكورت تشريفات است و براي حفاظت از جان شما در نظر گرفته شده است. گفتند عزيز من! نيروي هوايي خانه من است. من اگر در خانه خودم امنيت نداشته باشم در بيرون هم امنيت نخواهیم داشت.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه